کد مطلب:275258 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:278

توجیه 02
چنانكه ثابت و مسلم است، تمام اجزاء عالم امكان به سوی موجود ممكن اشرف در حركت است و به عبارت دیگر علت غائی عالم امكان و متحركات، وجود مخلوق اشرف است. هر عالم مقدمه عالم بعد و عالم كاملتر است، چنانكه عالم جنین مقدمه عالم دنیا، و عالم دنیا مقدمه عالم آخرت است، و به طور كلی هر ما دونی مقدمه ما فوق، و هر ناقصی برای كامل و هر كاملی برای اكمل و به سوی كمال و بسوی اكمل، در مسیر حیات و عالم امكان سیر می كنند، تا در عین به فعلیت رسیدن استعداد خاص خود، در مسیر كمالی خود، كمال موجود كامل تر را فراهم سازند و به او بپیوندند. پس اگر سیر



[ صفحه 24]



جهان بدون موجود ممكن اكمل باشد، و منتهی به آن نباشد، جهان از هدف اسنی و اشرف خود محروم می شود و حركت جهان، اگر بی ثمر و بی هدف نباشد، اقلا بدون فائده اكمل خواهد بود. لذا همیشه و تا حركت در عالم امكان هست، باید برای موجود اكمل و به سوی آن باشد و آن امام و حجت خدا و ولی دوران و قطب زمان خواهد بود كه یا در كسوت و منصب نبوت ظهور دارد، و یا در كسوت امامت و منصوب وصایت قائم مقام و جانشین نبی و پیغمبر خواهد بود. بدیهی است با امكان موجود اشرف و فیاضیت خدا و عدم بخل در مبدا فیاض اكتفا به موجود غیر اشرف نخواهد شد. و خلاصه این بیان این است كه وجود حضرت رسول اكرم و سیده نساء العالمین و ائمه اثنی عشر - صلوات الله علیهم اجمعین - مقصد اصلی خلقت می باشند. [1] و دیگران، علاوه بر آنكه نسبت به ما دون خود، كامل تر و علت غایی هستند، طفیل وجود آنها و فرع وجود آن بزرگواران می باشند. و این موضوع مستفاد از روایات معتبره است. از جمله از حضرت امیرالمومنین - علیه السلام - در نهج البلاغه روایت است كه در ضمن یكی از نامه های تاریخی خود به معاویه مرقوم فرمود: فانا صنائع ربنا و الناس بعد صنایع لنا. [2] .



ما تربیت یافتگان پروردگارمان هستیم و مردم پس از آن تربیت یافته ما هستند.



[ صفحه 25]



و صدوق - علیه الرحمه - از حضرت رسول اكرم - صلی الله علیه و آله - روایت نموده است كه به امیرالمومنین - علیه السلام - فرمود: یا علی لولا نحن ما خلق الله آدم و لا حواء و لا الجنه و لا النار و لا السماء و لا الارض. [3] .

ای علی اگر ما نبودیم خداوند خلق نمی كرد آدم و حوا را و بهشت و جهنم و آسمان و زمین خلق نمی شدند.

و رافعی - یكی از علماء معروف عامه - در ضمن حدیثی طولانی، روایت كرده است كه خداوند متعال به آدم - علی نبینا و آله و علیه السلام - فرمود: هولاء (یعنی محمدا و علیا و فاطمه و الحسن و الحسین) خمسه من ولدك، لولاهم ما خلقتك، هولاء خمسه شققت لهم خمسه اسما من اسمائی، لولاهم ما خلقت الجنه و لا النار و لا العرش و لا الكرسی و لا السماء و لا الارض و لا الملائكه و لا الانس و لا الجن [4] .

ترجمه: اینان (محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین، صلوات الله علیهم) پنج تن از فرزندان تو هستند، اگر نبودند ایشان تو را خلق نمی كردم. اینان پنج تن اند كه برای ایشان پنج اسم از اسم های خودم مشتق كردم. اگر ایشان، نبودند خلق نمی كردم بهشت و نه آتش، و عرش و نه كرسی و نه آسمان و نه زمین و نه فرشتگان و نه انس و نه جن را.



[ صفحه 26]



و نظیر این ارتباط است، ارتباط آفرینش آنچه در زمین است با آفرینش آدم و بنی آدم، چنانكه در قرآن مجید می فرماید: خلق لكم ما فی الارض جمیعا. [5] .

و در آیه دیگر می فرماید و الارض وضعها للانام [6] .

زمین را برای خلق مقرر فرموده.

و در آیه دیگر فرموده است: الذی جعل لكم الارض فراشا و السماء بناء و انزل من السماء ماء فاخرج به من الثمرات رزقا لكم. [7] .

آن خدائی كه برای شما زمین را گسترد و آسمان را برافراشت و از آسمان آبی كه به سبب آن بیرون آورد و میوه هائی گوناگون روزی شما فرمود.

و همچنین آیاتی كه دلالت دارند بر تسخیر زمین و آفتاب و ماه و نجوم برای انسان. و چنانكه مرحوم پدرم آیت الله آخوند ملا محمد جواد صافی - قدس سره - در یكی از تالیفات خود به نام مصباح الفلاح یا تالیف دیگر به نام نفایس العرفان تحقیق كرده، آیاتی مثل و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون [8] .

ما جن و انس را خلق نكردیم مگر برای عبادت.

نیز دلالت دارند، زیرا وقتی خلقت جن و انس برای عبادت باشد، با اینكه عالی ترین مرتبه عبادت و اطاعت كه نمایش و تبلور كمال اعلای موجود ممكن است همان است كه از امام - علیه السلام - صادر می شود، و با توجه به اینكه عبادات دیگران نیز باید در خط عبادت امام و پیروی از او باشد تا از شرك و انحراف و معایب و موانع دیگر مصون بماند، پس امام مقصد اصلی و علت غائی خلقت خواهد بود. و نظیر این تحقیق است آنچه كه آن مرحوم و دیگران از محققان بزرگ فرموده اند كه غرض از خلقت، تخلق به اخلاق الهی مثل علم و قدرت و ظهور قدرت ربوبی است، كه اگر چه در تمام



[ صفحه 27]



اشیاء و خلقت تمام كائنات آثار علم و قدرت و حكمت او ظاهر و هویداست و هر چه هست آیه و كلمه او است، اما ظهور علم و قدرت او در انسان و استعداد و تخلق انسان به اختیار خود به اخلاق الهی، در مرتبه ای است كه هیچ موجودی غیر از انسان آن استعداد را ندارد و تحقق و فعلیت كمال این استعداد و جلوه و نمایش برین و برترین آن، وجود امام [9] و افعال و اخلاق و جامعیت و نواحی متعدد كمالی او است. بنابر این باز هم امام مقصد اصلی خلقت و خلاصه و نتیجه علیای آن می باشد و خدا همه اشیاء را برای بشر و بشر را برای انسان كامل كه ولی امر هر عصر و قطب دوران و صاحب الزمان است، آفرید، چنانكه برای پدید آمدن میوه، انسان به ایجاد باغ و آباد كردن زمین و ساختن و كندن جوی و جدول و تهیه آب و احداث قنات و غرس درخت اقدام می نماید كه در واقع همه را برای میوه می خواهد و



[ صفحه 28]



میوه، مطلوب با لذات و خواسته حقیقی و اولی او است و دیگر چیزها مطلوب بالعرض و خواسته تبعی و ثانوی است و شاید همین بود سر اینكه ملائكه گفتند: ا تجعل فیها من یفسد فیها و یسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك [10] .

آیا می خواهی كسانی را در زمین بگماری كه فساد كنند و خونها بریزند و حال آنكه ما تو را تسبیح می كنیم.

و پاسخ خداوند متعال كه فرمود: انی اعلم ما لا تعلمون [11] .

من می دانم آنچه را كه شما می دانید.

اشاره به همین باشد كه اگر چه مفسد و خونریز در بین بشر پیدا خواهد شد، اما چون این نظام منتهی و متضمن وجود بندگان صالح و شایستگان مقام خلافت الهی خواهد شد، باید برقرار شود و خدا می داند كه محصول این جعل خلیفه در زمین چه خواهد بود و چه موجودات كاملی را متضمن می باشد، و مانند ابراهیم و موسی و عیسی و محمد خاتم الانبیاء و علی مرتضی و مهدی خاتم الاولیاء، از آن به وجود خواهد آمد. و مخفی نماند كه محققین علماء اهل سنت نیز همه بر اینكه حضرت رسول اكرم - صلی الله علیه و آله و سلم - دارای چنین منزلتی و مقامی است اتفاق دارند و زبان حالشان این اشعار است:



محمد المجتبی معنی جبلته

و ما لادم طین بعد مجبول



و المجتبی تاج علیاه الرفیع و ما

للبدر تاج و لا للنحم اكلیل



لولاه ما كان ارض لا و لا افق

و لا زمان و لا خلق و لا جیل



و لا مناسك فیها للهدا شهب

و لا دیاریها للوحی تزیل [12] .





[ صفحه 29]



و این اشعار:



یا صفوه الرسل الذی لولاه لم

یثبت علی حد المقام كلیم



كلا و لاسكن الجنان اب و لم

ینهض الی الروح المسیح رمیم



الله قد صلی علیك فكل ذی

مجد لمجدك دابه التسلیم [13] .



و این اشعار:



محمد كازل تا ابد هر چه هست

به آرایش نام او نقش بست



چراغی كه انوار دانش بدو است

فروغ همه آفرینش از او است



و ابن حجر در المنح المكیه فی شرح الهمزیه در شرح این شعر:



لك ذات العلوم من الغیب

و منها لادم الاسماء



می گوید مقصود از خلق آدم، خلق پیغمبر ما - صلی الله علیه و آله - از صلب او بوده است، پس خلق پیغمبر ما، به طریق ذات بوده و خلق آدم به طریق وسیله. [14] .

و مخفی نماند كه محدثین بزرگ اهل سنت نیز احادیثی روایت كرده اند كه این وجه به صراحت از آنها استفاده می شود، از



[ صفحه 30]



جمله در ذیل حدیثی كه متضمن شرح توسل حضرت آدم - علی نبینا و آله و علیه السلام - به حضرت رسول اكرم - صلی الله علیه و آله - می باشد و حاكم آن را از پیغمبر - صلی الله علیه و آله - روایت نموده و به صحت آن گواهی داده است، چنین آمده كه خدا خطاب به آدم فرمود: انه لاحب الخلق الی و اذ سالتنی بحقه فقد غفرت لك، و لولا محمد ما خلقتك یعنی به درستی كه او (محمد، صلی الله علیه و آله) محبوب ترین خلق به سوی من است، و حال كه به حق او از من سوال كردی، تو را آمرزیدم، و اگر محمد نبود تو را خلق نمی كردم. این حدیث را علاوه بر حاكم ابن حجر در الجواهر المنظم و بیهقی در دلائل النبوه و طبرانی روایت نموده اند. [15] .

و نیز در ضمن حدیثی كه ابن حجر از ابن عباس روایت نموده و آن را صحیح دانسته، آمده است: اوحی الله تعالی الی عیسی - صلوات الله علی نبینا و علیه و سلامه -: یا عیسی آمن بمحمد و مر من ادركه من امتك ان یومنوا به، فلولا محمد، ما خلقت آدم، و لولا محمد ما خلقت الجنه و لا النار - الحدیث [16] .

یعنی: وحی كرد خدای تعالی به سوی عیسی: ای عیسی ایمان آور بمحمد و امر كن كسانی از امت تو كه او را درك می نمایند به او ایمان آورند، پس اگر محمد نبود آدم را نمی آفریدم، و اگر محمد نبود، بهشت و آتش را خلق نمی كردم.



[ صفحه 31]



و نیز این حدیث قدسی معروف بین شیعه و دیگران است: لولاك لما خلقت الافلاك و همچنین این حدیث قدسی را روایت نموده اند: خلقتك لاجلی و خلقت الاشیاء لاجلك و در همین معنی، و بلكه در تقدم آفرینش آن حضرت بر آفرینش سایر مخلوقات، ظهیر فاریابی می گوید:



ایزد چو كارگاه فلك را بكار كرد

از كائنات ذات تو را اختیار كرد



اول تو را یگانه و بی مثل آفرید

و انگه سپهر هفت و عناصر چهار كرد



نی نی هنوز كاف كن از نون خبر نداشت

كایز در سوم دولت تو آشكار كرد



بدیهی است هر مقامی از این گونه مقامات بغیر از نبوت و پیغامبری كه به حضرت خاتم الانبیاء ختم شده است، بر حسب دلائل عقلی و احادیث، برای اولیای بعد از آن حضرت كه ائمه اثنی عشر - علیهم السلام - می باشند، ثابت و مسلم است.



هم القوم من اصفاهم الود مخلصا

تمسك فی اخراه بالسبب الاقوی



هم القوم فاقوا العالمین مناقبا

محاسنهم تروی و آیاتهم تتلی



و چه نیكو گفته است ابونواس در خطاب به حضرت رضا، علیه السلام:



تا لله لما بری خلقا فاتقنه

صفاكم و اصطفاكم ایها البشر



و انتم الملا الاعلی و عندكم

علم الكتاب و ما جائت به السور





[ صفحه 32]





مطهرون نقیات جیوبهم

تتلی الصلاه علیهم اینما ذكروا



من لم یكن علویا حین تنسبه

فما له من قدیم الدهر مفتخر



اگر گفته شود این گونه ارتباطی كه شما به آن به ارتباط آب و جوی و حتی شاخه و برگ درخت با میوه، مثل زدید، به عكس نیز وجود دارد، یعنی میوه هم به وجود آب و جوی و باغ وابستگی دارد، بلكه وابستگی آن بیشتر و موكدتر است زیرا بدون وجود آب و درخت میوه حاصل نمی شود، در حالی كه بدون میوه وجود درخت امكان پذیر است. پاسخ داده می شود: اولا: آن چه در خارج دیده می شود از درخت های بی میوه، غرض از وجودشان میوه نبوده است، هر چند شخصی كه آن را كاشته است قصدش میوه بوده است و اگر او به این جهت عالم بود هرگز آن را نمی كاشت. اما مدبر حقیقی و فاعی وقعی كه عالم به همه چیز است، از وجود آن درخت آنچه را تكوینا خواسته است، حاصل شده است و این اشكال از این ناشی شده كه بین فاعل حقیقی عالم با فاعل ظاهری جاهل فرق نگذارده اند. در اینجا موضوع سخن فاعل حقیقی عالم حكیم است كه خود فرموده است: ا فرایتم ما تحرثون ء انتم تزرعونه ام نحن الزارعون [17] .

آیا ندیدید تخمی را كه در زمین كاشتید آیا شما آن را رویاندید یا ما رویاندیم؟

و نیز در آیه دیگر می فرماید:

ا فرایتم ما تمنون ء انتم تخلقونه ام نحن الخالقون [18] .

آیا ندیدید كه شما نخست نطفه ای بودید؟ آیا شما آن نطفه را به صورت انسان آفریدید، یا ما آفریدیم؟.

ثانیا: ارتباط بدن عنصری امام مانند غیر امام، با اشیاء



[ صفحه 33]



مادی و عناصر بسیطه و مركبه دیگر، اگر چه معلوم و مسلم است، اما این خصوصیت را كه فرد خاصی چنان باشد كه دیگران وجودشان به او وابستگی معنوی داشته باشد، هیچ كس غیر از امام دارا نیست، چنانكه در عالم ارتباطات ظاهری خصوصیت اینكه فردی بدون پدر و مادر خلق شده باشد، اختصاص به آدم و حوا دارد و خصوصیت اینكه فردی بدون پدر باشد، اختصاص به مسیح دارد. و ثالثا: ارتباط وجود امام با مواد و عناصر، مثل سائر افراد، در جهت مادی آنها است در صورتی كه ارتباط آنها و وابستگی آنها به امام در جهت جسم و روح و ظاهر و باطن وجودشان می باشد و بعبارت دیگر اگر چه وجود عنصری امام به ماده و عناصر ارتباط دارد اما نفس این عناصر و مواد و غیب وجود تمام اشخاص و افراد به وجود امام و غیب وجود آن حضرت كه حقیقت وجود او و اصل ذات او است ارتباط دارد و این خصوصیتی است كه باذن الله تعالی فقط امام و انوار پیغمبر اكرم - صلی الله علیه و آله - و ائمه معصومین - علیهم السلام - دارای آن می باشند. و رابعا: ارتباط میوه به وجود جوی و درخت و خاك و آب، از قبیل ارتباط شی ء به علت مادی آن است، و ارتباط آنها با میوه از قبیل ارتباط شی ء به علت غائی آن می باشد. بنابر این ارتباط وجود عنصری امام با آب و خاك و تمام عناصر و هوا و آفتاب و سائر مخلوقات، نظیر ارتباط شی ء با علت مادی خود می باشد، و اما ارتباط سائرین با او، نظیر ارتباط شی ء با علت غائی خود است. و پر واضع است كه علت غائی شی ء از علت مادی و همچنین علت صوری آن افضل است زیرا كه علت غائی مقصود بالذات و بالاصاله و استقلال است و علت صوری و مادی مقصود بالتبع و بالعرض است.



[ صفحه 34]



علی هذا ارتباط وجود ممكنات به وجود امام بگونه ای كه بیان شد، مقبول و مسلم و امر غریب و مورد استبعادی نیست، همان گونه كه بر حسب قرآن مجید و قانون مطابقت و ناموس تناسب معلوم می شود كه آنچه در زمین است، برای این بشر است، و این بشر حاصل این خلقت و جلوه اتم و اكمل قدرت و علم الهی است و:



ابر و بادومه و خورشید و فلك در كارند

تا تونانی بكف آری و بغفلت نخوری



و:



توئی تو، نسخه صنع الهی

بجواز خویش هر چیزی كه خواهی



همین طور انسانها نیر وجودشان به وجود امام مرتبط است و طفیل وجود امام و حجت خدا می باشند و باید گفت كه:



از رهگذر خاك سر كوی شما بود

هر نافه كه بر دست نسیم سحر افتاد



روشن از پرتو رویت نظری نیست كه نیست

منت خاكدرت بر بصری نیست كه نیست



ناظر روی تو صاحب نظرانند و لیك

بوی گیسوی تو در هیچ سری نیست كه نیست



همه كمالات به كمال رسول اكرم - صلی الله علیه و آله - و سیده النساء و ائمه طاهرین - علیهم السلام - می پیوندد و معیار و میزان كمال و مصدر هدایت و ارشاد و برهان خلق و حجت خدایند: فهم مفتاح خزائن الرحمان و معادن العلم و العرفان و ینابیع الحكمه و الایمان. چنانكه از حضرت صادق - علیه السلام - مروی است:



[ صفحه 35]





فی الاصل كنا نجوما یستضاء بنا

و فی البریه نحن الیوم برهان



نحن البحور التی فیها لغائصها

در ثمین و یاقوت و مرجان



مساكن الخلد و الفردوس نملكها

و نحن للخلد و الفردوس خزان



من شذ عنا فبرهوت مكانته

و من اتانا فجنات و رضوان [19] .





[ صفحه 37]




[1] چه مناسب است اين دو شعر از كتاب گنج دانش مرحوم آيت الله والد، قدس سره:



ز قبر آيم برون چون روز محشر

مرا بس چارده شخص مطهر



علي چار و محمد چار و زهرا

حسين و دو حسن موسي و جعفر



و ديگري از شعراء و مديحه سرايان اهل بيت - عليهم السلام - گفته است:



نگسلد رشته اميد گرانباري جرم

زمره اي را كه شما حبل متينيد همه



سيزده تن ز شما چاشني از يكتن يافت

ز آن نمكدان حقيقت نمي كنيد همه



.

[2] چه نيكو فرموده سيد رضي در اشعاري كه بني عباس را مخاطب قرار داده است:



ردوا تراث محمد ردوا

ليس القضيب لكم و لا البرد



هل اعرفت فيكم كفاطمه

ام هل لكم كمحمد جد



جل افتخارهم بانهم

عند الخصام مصاقع لد



ان الخلائف و الا ولي فخروا

بهم علينا قبل او بعد



شرفوا بنا و لجدنا خلقوا

فهم صنائعنا اذا عدوا



.

[3] كمال الدين، ب 23، ح 4، ص 254، ج 1، ط دار الكتب الاسلاميه.

[4] خلاصه العبقات، ج 4، ص 59.

[5] سوره البقره، آيه 29.

[6] سوره الرحمان، آيه 10.

[7] سوره البقره، آيه 22.

[8] سوره الذاريات، آيه 56.

[9] لازم به تذكر است، از اينكه ما در ضمن سخنان خود كلمه امام را محور سخن قرار داده ايم، گمان نشود كه شئوني را كه در اين بحث براي امام اثبات مي كنيم، براي حضرت رسول اكرم، صلي الله عليه و آله، العياذ بالله، ثابت نمي دانيم، بلكه مطلب بر عكس است، اولا بر حسب روايات متواتره نور - كه شيعه و سني روايت كرده اند - پيغمبر، صلي الله عليه و آله، و اميرالمومنين - عليه السلام - از نور واحد خلق شده اند و ثانيا بر حسب روايات ديگر و براهين عقلي هر كمالي كه ائمه - عليهم السلام - دارا مي باشند، مرتبه اكمل و اقوايش را پيغمبر - صلي الله عليه و آله - داراست، و پيغمبر - صلي الله عليه و آله - از همه آنها افضل است و آنان نسبت به پيغمبر تابع و مطيع، و آن حضرت مطاع و متبوع است. پس تمام شئوني كه از آنها بحث مي كنيم، به طريق اولي براي شخص شخيص حضرت خاتم الانبياء - صلي الله عليه و آله - ثابت است، اين مطلب در كمال صراحت و وضوح از خطبه هاي اميرالمومنين - عليه السلام - در وصف و مدح پيغمبر - صلي الله عليه و آله - و از مواضعي كه اميرالمومنين نسبت به آن حضرت در مثل ليله المبيت و در شعب ابي طالب داشته، استفاده مي شود. و خلاصه در بين تمام امت احدي را از علي - عليه السلام - نسبت به پيغمبر - صلي الله عليه و آله - مطيع تر و تسليم تر نخواهيم يافت و اين يكي از فضايل بزرگ علي - عليه السلام - است كه احدي از صحابه در آن با آن حضرت، همطراز نمي باشد.

[10] سوره البقره آيه 30.

[11] سوره البقره آيه 30.

[12] سراينده ابن نباته مصري است.

[13] سراينده اين ابيات نيز ابن نباته است.

[14] خلاصه العبقات، ج 4، ص 174.

[15] رجوع شود به شواهد الحق في الاستغاثه بسيد الخلق تاليف بنهاني ص 137 و 156، طبع استانبول 1396.

[16] شواهد الحق، ص 139.

[17] سوره واقعه، آيه 64 ، 63.

[18] سوره واقعه، آيه 59 ، 58.

[19] اعيان الشيعه، ج 4، ق 2، ص 76. الامام الصادق علم و عقيده، ص 159 - اين ابيات را از آن حضرت از تفسير صافي يا يكي ديگر از كتاب هاي مرحوم فيض كه سال ها پيش ديده و حفظ كرده ام نوشتم، و چون در حال حاضر محل آن در نظرم نبود اين دو كتاب را به عنوان مصدر نوشتم كه كتاب اول سه بيت اول و كتاب دوم هر چهار بيت را نقل كرده و به جاي لغائصها، لغائصكم و به جاي رضوان، ولدان نقل كرده اند.